My Notes...
فردي از پروردگار در خواست كرد تا به او بهشت و جهنم را نشان دهد. خداوند دعاي او را مستجاب كرد. در عالم شهود او وارد اتاقي شد كه جمعي از مردم در اطراف ديگ بزرگ غذا نشسته بودند. همه گرسنه، نااميد و در عذاب بودند. هر كدام قاشقي داشت كه به ديگ مي رسيد، ولي دسته قاشقها بلندتر از بازوي آنها بود به طوري كه نمي توانستند قاشق را به دهانشان برسانند. عذاب آنها وحشتناك بود! نگاه ندا آمد: اكنون بهشت را نظاره كن. او به اتاق ديگري كه درست مانند اولي بود وارد شد. ديگ غذا، جمعي از مردم، همان قاشقهاي دسته بلند و ...ولي در آنجا همه شاد و سير بودند. آن مرد گفت: نمي فهمم!!! چرا مردم اينجا شادند. در حالي كه در اتاق ديگر بدبختند با آنكه همه چيزشان يكسان است؟ ندا آمد كه در اينجا آنها ياد گرفته اند كه يكديگر را تغذيه كنند. هر كسي با قاشقش غذا در دهان ديگري مي گذارد چون ايمان دارد كه كسي هست كه در دهانش غذايي بگذارد... نکته مدیریتی: شاید اغراق آمیز نباشد اگر عصر حاضر را عصر تشریک مساعی (Collaboration) بنامیم. امروزه رقابت به معنای نابود کردن و حذف رقبا نیست بلکه در بهترین حالت در جستجوی تشریک مساعی با یکدیگر جهت خلق یک ارزش پایدار و تشکیل اتحادهای استراتژیک می باشد. همچنین در سازمانهای موفق همواره رد پای یک تیم منسجم و اثربخش که با هم تشریک مساعی کرده اند دیده می شود. امروزه انسانهای موفق ترجیح میدهند که سهمی مناسب از یک کیک بزرگ داشته باشند تا اینکه به تنهایی صاحب یک کیک کوچک باشند. امروزه نقش غیر قابل انکار کامیونیتی ها در موفقیت کسب و کارها بر هیچ کس پوشیده نیست.... نقل از کانال تفکر سیستمی
نظرات شما عزیزان:
|